♥نامه های عاشقانه♥
♥زندگي اجبار است .... مرگ انتظار است..... عشق يک بار است ..... جدايي دشوار است .....ياد تو تکرار است♥
زیبایی حقیقی اشعه ای است که از اعماق روح مقدس سر چشمه گرفته و جسم را روشن می کند همانطور که زندگی از مغز یک سنگ سر چشمه گرفته و به گل ها رنگ و بو می دهد. میان مرد و زن درکی است کامل و این درک در یک چشم بهم زدن اتفاق می افتد. این پیوستگی در یک لحظه زاییده می شود و برتر از دیگر پیوستگی ها است این دگرگونی معنوی را عشق می نامیم. هیچ کس نمی تواند به سپیده صبح نایل شود مگر انکه جاده شب را پیموده باشد.
چه کسی مایلست یک فکر زیبا را در ازای یک پوند طلا به من بفروشد؟ چه کسی مایلست یک دقیقه از عشق را با یک مشت جواهرات مبادله کند؟ چه کسی مایلست چشمی که توان دیدن زیبایی را دارد به من داده و در عوض تمامی دارایی مرا بگیرد؟ زندگی بدون عشق مثل درخت بی شکوفه و میوه است. عشق بدون زیبایی هماننده گل های بی عطر و میوه های بی دانه است. زندگی عشق و زیبایی تثلیث مطلق و مستقل اند که قابل جدایی یا تغییر نیستند. هر انسانی می تواند ارزو کند و ارزو و ارزوی بیشتری تا اینکه ان ارزو ها حجاب ظواهری که چشمهایش را پوشانده می درد و او سر انجام ماهیت اش را می بیند. او پس از ان قادر خواهد بود ذات مطلق زندگی را ببیند چون تمامی ماهیت ذات مطلق زندگی است. تاریکی ممکن است که درختان را پنهان کند . چشمها را از دیدن گل ها باز دارد اما نمی تواند عشق را از روح مخفی کند
نظر یادتون نره عشق هیچ ارزوی دیگری جز بر اوردن خود ندارد. اما اگر قرار است عاشق باشی و ارزوهایی داشته باشی.بگذار ارزوهایت اینها باشند: ذوب شدن و مثل نهر اب روان شدن که اوازش را برای شب می خواند. دانستن درد لطافت و محبت بی اندازه زخمی شدن توسط درک خودت از عشق و خونریزی با رضایت وشادی بیدار شدن به هنگام سپیده دم با قلبی اکنده از شادی و شعف و سپاس به خاطر فرا رسیدن روز عاشقانه دیگر استراحت به هنگام ظهر و اندیشدن بر خلسه عشق بازگشت به خانه در وقت شامگاه با سپاس گذاری و سپس خوابیدن با یک دعا برای معشوقه ای که در دل تان است و یک سرود بر لب هایتان. یک دیگر را دوست بدارید اما مقید به عشق نکنید بگذارید این دوست داشتن دریایی مواج در بین سواحل وجودتان باشد love one another but make not a bond of love let it rather be a mouing sea between the shores of your souls تمامی اینها را عشق بر سرت می اورد تا بلکه اسرار قلبت را بدانی وبا چنین دانشی تکه ای از قلب زندگی شوی. اما به خاطر ترسی که داری فقط به دنیال ارامش و لذت عشق هستی. پس تو را بهتر انست که برهنگی ات را بپوشانی و از خرمن عشق صرفنظر کنی. در دنیای بی فضلی که تو باید بخندی اما نه خنده ای از تو هست نه گریه و نه اشکی. دوستان گلم نظر یادتون نره همانطور که عشق تورابه اوج می برد همزمان تورا به صلیب می کشد. عشق تورا می پرورد همانطور که تو را هرس می کند. عشق از قامت ات بالا می رود و شاخه های نازک ات که در زیر افتاب تکان می خورند را نوازش می کند. عشق به ریشه ات می رود و انهایی را که به زمین چسبیده اند را تکان می دهد. عشق تورا همچون دسته های ذرت گرد خودش جمع می کند. همچون خرمن تو را کوبیده و برهنه ات می کند. عشق تو را الک می کند تا از سبوس هایت جدا شوی. تورا اسیاب می کند تا سفید شوی. خمیرات می کند تا نرم شوی. و سپس تو را به اتش مقدس می سپارد تا نان مقدس برای ضیافت مقدس الهی شوی. for even as love crowns you so shall he crucify you cuen as he is for your growth so is he for your pruning cuen as he ascends to your height and caresses your tenderst branches that quiver in the sun so shall he descend to your roots and shake them in their clinging to the earth like sheaves of corn he gathers you unto himself he threhes you to make you nakes he sifts you to free you from your husks he grinds you to whiteness he kneands you unti you are plianti and then he assigns you to his sacres fire that you may become sacred bread for god s sacred feast وقتی عشق صدایت می زند دنبالش برو اگر چه راهش سخت و سراشیبی است. وقتی با بالهایش تو را در اغوش می کشد خودت را تسلیم او کن. اگر چه ممکن است شمشیر پنهان در بال و پرش تو را زخمی کند. وقتی با تو صحبت می کند به او اعتماد کن. اگر چه ممکن است صدایش رویاهایت را پریشان کند همانطور که باد شمال بوستان را از بین می برد. when love beckons to yo fllow him jhough is ways are hard and steep. and when his wings enfold you yield to him jhough the swrood hidden among his pinions may wound you and when he speaks to you belive in him jhough his voise may shtter your dreams as the north wind lays waste the garden
Design By: KHanOomi |